امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shaved

American: ˈʃeɪvd British: ʃeɪvd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    shaven
  • سوم‌شخص مفرد:

    shaves
  • وجه وصفی حال:

    shaving

معنی‌ها

adjective B1
زمان گذشته ساده فعل Shave

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
قسمت سوم فعل Shave
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shaved

  1. verb To remove hair
    Synonyms: stripped, trimmed, shaded, cut
  2. verb Cut or remove with or as if with a plane
    Synonyms: skimmed, pared, grazed, trimmed, whittled, planed, splintered, slivered, slipped, kissed, slashed, separated, scraped, reduced, portioned, shorn, brushed, mown, glanced, flicked, divided, cut, cropped, cheated
  3. adjective Having the beard or hair cut off close to the skin
    Synonyms: shaven
    Antonyms: unshaven
  4. verb To come close to or graze in passing.
    Synonyms: brushed

ارجاع به لغت shaved

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shaved» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shaved

لغات نزدیک shaved

پیشنهاد بهبود معانی