امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sheen

ʃiːn ʃiːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive adjective
درخشندگی، زیبایی، تابش، برق، درخشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sheen

  1. noun brightness, shine
    Synonyms: burnish, finish, glaze, gleam, glint, gloss, luster, patina, polish, shimmer, shininess, wax
    Antonyms: darkness, dullness

ارجاع به لغت sheen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sheen

لغات نزدیک sheen

پیشنهاد بهبود معانی