امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sheer

ʃɪr ʃɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sheered
  • شکل سوم:

    sheered
  • سوم‌شخص مفرد:

    sheers
  • وجه وصفی حال:

    sheering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective adverb C1
صرف، محض، خالص، راست، تند، مطلق، به‌طور عمود، یکراست، پاک، به‌کلی، مستقیماً، ظریف، پارچه ظریف، حریری، برگشتن، انحراف حاصل کردن، کنار رفتن، کنار زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- As soon as I saw the donkey, I sheered off to the left.
- تا الاغ را دیدم (اتومبیل را) به چپ منحرف کردم.
- sheer nylon stockings
- جوراب‌های نایلون پانما
- a sheer summer dress
- پیراهن تابستانی نازک
- sheer woolens
- پارچه‌های پشمی فرانما
- sheer folly
- حماقت محض
- sheer ale
- آبجو خالص
- sheer ice
- یخ خالص
- a sheer cliff
- یک صخره‌ی عمودی
- She fell sheer into the river.
- صاف افتاد توی رودخانه.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sheer

  1. adjective abrupt, steep
    Synonyms: arduous, erect, headlong, perpendicular, precipitate, precipitous, sideling, upright
    Antonyms: moderate, slow
  2. adjective utter, absolute
    Synonyms: altogether, arrant, blasted, blessed, complete, confounded, downright, gross, infernal, out-and-out, outright, perfect, pure, quite, rank, simple, single, thoroughgoing, total, unadulterated, unalloyed, undiluted, unmitigated, unmixed, unqualified
    Antonyms: indefinite, uncertain
  3. adjective see-through, thin
    Synonyms: airy, chiffon, clear, cobwebby, delicate, diaphanous, filmy, fine, flimsy, fragile, gauzy, gossamer, lacy, limpid, lucid, pellucid, pure, slight, smooth, soft, tiffany, translucent, transparent
    Antonyms: heavy, impermeable, thick

ارجاع به لغت sheer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sheer

لغات نزدیک sheer

پیشنهاد بهبود معانی