امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shelled

ˈʃeld ˈʃeld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    shells
  • وجه وصفی حال:

    shelling

معنی‌ها

adjective
پوست‌دار، صدف‌دار، غلاف‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective
بدون پوست، پوست‌کنده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shelled

  1. verb Create by using explosives
    Synonyms: blasted, shucked, stripped
  2. verb Come out better in a competition, race, or conflict
    Synonyms: vanquished, trounced, crushed, beaten
  3. adjective Of animals or fruits that have a shell
    Antonyms: unshelled

ارجاع به لغت shelled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shelled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shelled

لغات نزدیک shelled

پیشنهاد بهبود معانی