گذشتهی ساده:
shatشکل سوم:
shatسومشخص مفرد:
shitsوجه وصفی حال:
shittingشکل جمع:
shitsصفت تفضیلی:
shitterصفت عالی:
shittest(عامیانه) بیادبی کردن، توهین کردن، به کسی ریدن
beat (or kick) the shit out of (someone)
(عامیانه) (کسی را) کتک جانانه زدن، له و لورده کردن
(عامیانه) گه خوردن، اظهار پشیمانی کردن، خوار و خفیف شدن
(عامیانه) امور خود را سامان دادن، کارها را مرتب کردن
(عامیانه) تا خرخره در گه، سخت گرفتار، سخت بدبخت
(عامیانه) اصلاً اهمیت ندادن
(عامیانه) بیارزش، بیمصرف، اصلاً بهدرد نخور
scare the shit out (of someone)
(عامیانه) کسی را سخت ترساندن، زهره ترک کردن
(عامیانه) 1- توی تنبان خود ریدن 2- ترسیدن، شلوار خود را زرد کردن
(عامیانه) ریدن، ریدمان کردن
(عامیانه) چه بد!، عجب!
(عامیانه) هنگام بحران، وقت سختی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shit