امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Shorthanded

    ˌʃɔːrtˈhændɪd ˌʃɔːrtˈhændɪd ˌʃɔːtˈhændɪd ˌʃɔːtˈhændɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: short-handed

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    مواجه با کمبود نیروی کار، مواجه با کمبود پرسنل (شرکت و سازمان و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The restaurant was shorthanded, so the wait times were longer than usual.
    - رستوران با کمبود نیروی کار مواجه بود، بنابراین زمان انتظار بیشتر از حد معمول بود.
    - The office was short-handed during the holiday season.
    - دفتر در فصل تعطیلات با کمبود پرسنل مواجه بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت shorthanded

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shorthanded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shorthanded

    لغات نزدیک shorthanded

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار