امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Shriek

ʃriːk ʃriːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    shrieked
  • شکل سوم:

    shrieked
  • سوم‌شخص مفرد:

    shrieks
  • وجه وصفی حال:

    shrieking
  • شکل جمع:

    shrieks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
جیغ زدن، فریاد کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The women shrieked at the sight of the mouse.
- زن‌ها با دیدن موش جیغ کشیدند.
- The sirens shrieked.
- آژیرها به صدا درآمدند.
noun countable
جیغ، فریاد، فغان
- a shriek of terror
- جیغ حاکی از وحشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shriek

  1. noun, verb high-pitched scream
    Synonyms: blare, cry, howl, screech, shout, shrill, squawk, squeal, wail, whoop, yell
    Antonyms: peep

ارجاع به لغت shriek

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shriek» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shriek

لغات نزدیک shriek

پیشنهاد بهبود معانی