امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Signature

ˈsɪɡnətʃər ˈsɪɡnətʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    signatures

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
امضا، اثر، نشان، علامت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a notarized signature
- امضای تصدیق‌شده
- the unmistakable signature of storm
- نشان محرز توفان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد signature

  1. noun A distinguishing style
    Synonyms: name, autograph, mark, sign, stamp, trademark, written name, subscription, hand, identification, impression, ink, signature-tune, touch, indication, john-hancock, designation, seal, one's John Hancock, sigil, sign-manual. associated word: signatory, theme-song
  2. noun The sharps or flats that follow the clef and indicate the key
    Synonyms: key-signature

لغات هم‌خانواده signature

ارجاع به لغت signature

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «signature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/signature

لغات نزدیک signature

پیشنهاد بهبود معانی