معنی Sinai به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsaɪnaɪ ˈsaɪnaɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

جغرافیا سینا (شبه‌جزیره‌ای نسبتاً بزرگ با آب‌وهوای گرم و خشک و عمدتاً بیابانی و ناهموار در قسمت آسیایی کشور مصر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Bedouin tribes have inhabited the Sinai for centuries

- قبایل بادیه‌نشین سده‌ها در سینا ساکن بوده‌اند.

- The Sinai is a strategic location.

- سینا موقعیتی استراتژیک دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد Sinai

noun A peninsula in northeastern Egypt; at north end of Red Sea

Synonyms: Sinai Desert, sinai peninsula
noun A mountain peak in the southern Sinai Peninsula (7,500 feet high); it is believed to be the peak on which Moses received the Ten Commandments

Synonyms: Mount Sinai

ارجاع به لغت Sinai

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «Sinai» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sinai

لغات نزدیک Sinai

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند