امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Singe

sɪndʒ sɪndʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
سوختگی سطحی، سوختن، بو دادن، به‌طور سطحی سوختن، داغ کردن، فر زدن
- The iron singed my silk shirt.
- اتو پیراهن ابریشمی مرا کز داد.
- They singe an animal's hair or a fabric's fuzz by passing it over a flame.
- پشم حیوان یا پرز پارچه را با رد کردن از روی شعله می‌سوزانند.
- They singed the Ottoman king's mustache.
- آن‌ها سبیل سلطان عثمانی را دود دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد singe

  1. verb burn
    Synonyms: blacken, blaze, brand, brown, cauterize, char, cook, flame, ignite, incinerate, parch, scald, scorch, sear, toast, torch

ارجاع به لغت singe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «singe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/singe

لغات نزدیک singe

پیشنهاد بهبود معانی