امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sinuous

ˈsɪnjuəs ˈsɪnjuəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
موجی، دارای شیارهای موجی، مارپیچی، غیرمستقیم، گمراه‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sinuous

  1. adjective winding, twisting
    Synonyms: anfractuous, circuitous, coiling, convoluted, crooked, curved, curvy, deviative, devious, flexuous, indirect, meandering, meandrous, serpentine, snaky, supple, tortuous, twisting and turning, undulating, vagrant
    Antonyms: straight, untwisted, unwinding

ارجاع به لغت sinuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sinuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sinuous

لغات نزدیک sinuous

پیشنهاد بهبود معانی