امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Skeptical

    ˈskeptɪkl ˈskeptɪkl
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: sceptical

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective C2
    شکاک، مردد، مشکوک (شخص)، شکاکانه، ناباورانه (رفتار و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Despite the scientific evidence, some people remain skeptical of climate change.
    - علی‌رغم شواهد علمی، برخی از مردم همچنان به تغییرات آب‌وهوایی شک دارند.
    - I am a sceptical person.
    - من آدم شکاکی هستم.
    - a skeptical mindset
    - ذهنیتی شکاکانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد skeptical

    1. adjective disbelieving, leery
      Synonyms: agnostic, aporetic, cynical, dissenting, doubtful, doubting, dubious, freethinking, hesitating, incredulous, mistrustful, questioning, quizzical, scoffing, show-me, suspicious, unbelieving, unconvinced
      Antonyms: believing, devoted, undoubting

    ارجاع به لغت skeptical

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «skeptical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skeptical

    لغات نزدیک skeptical

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند