امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Skimp

skɪmp skɪmp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adverb
کم، غیر‌کافی، نحیف، کم دادن، خسیسانه دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- use plenty of sugar; don't skimp
- خیلی شکر مصرف کن؛ خسیس‌بازی در نیار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skimp

  1. verb be cheap or frugal about
    Synonyms: be mean with, be sparing, cut corners, make ends meet, pinch, pinch pennies, roll back, save, scamp, scant, scrape, screw, scrimp, slight, spare, stint, tighten one’s belt, withhold
    Antonyms: spend, use, waste

ارجاع به لغت skimp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skimp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skimp

لغات نزدیک skimp

پیشنهاد بهبود معانی