معنی skin-dive به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

غواصی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- I love to skin-dive in the crystal-clear waters of the Caribbean.

- عاشق غواصی کردن در آب‌های زلال کارائیب هستم.

- We decided to skin-dive during our vacation in Hawaii to see the colorful fish.

- تصمیم گرفتیم در طول تعطیلاتمان در هاوایی برای دیدن ماهی‌های رنگارنگ غواصی کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت skin-dive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «skin-dive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skin-dive

لغات نزدیک skin-dive

- skin turgor
- skin-deep
- skin-dive
- skin-pop
- skinflint

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی