امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slam

slæm slæm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    slammed
  • شکل سوم:

    slammed
  • سوم‌شخص مفرد:

    slams
  • وجه وصفی حال:

    slamming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive adverb B2
ضربت سنگین، صدای بستن در و امثال آن با صدای بلند، در را باشدت به‌هم زدن، به‌هم کوفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Zary slammed the door.
- زری در را دنگی بست.
- With his new racket he slammed the ball so hard that it went over the wall.
- با راکت نو خود گوی را آن‌قدر محکم زد که از روی دیوار رد شد.
- He slammed the box down on the table.
- جعبه را تالاپی گذاشت روی میز.
- Ashraf slammed me on the head.
- اشرف دنگی زد تو سرم.
- Newspapers slammed him for his remarks.
- روزنامه‌ها او را به‌دلیل اظهاراتش به‌شدت مورد نکوهش قرار دادند.
- Every time he opens his mouth his wife slams him.
- تا دهانش را باز می‌کند زنش او را می‌کوبد.
- He slammed on the brake.
- سخت ترمز کرد.
- the slam of a car door
- صدای بسته شدن در اتومبیل
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slam

  1. noun loud noise from impact
    Synonyms: bang, bash, blast, blow, boom, burst, clap, crack, crash, ding, pound, smack, smash, whack, wham
  2. noun harsh criticism
    Synonyms: animadversion, aspersion, jab, obloquy, potshot, slap, slur, stricture, swipe
    Antonyms: compliment, flattery, praise
  3. verb throw or push very hard
    Synonyms: bang, bat, batter, beat, belt, blast, clobber, close, crash, cudgel, dash, fling, hammer, hit, hurl, knock, pound, shut, slap, slug, smash, strike, swat, thump, thwack, wallop
  4. verb criticize very harshly
    Synonyms: attack, castigate, damn, excoriate, flay, lambaste, lash into, pan, scathe, scourge, shoot down, slap, slash, vilify
    Antonyms: flatter, praise

ارجاع به لغت slam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slam

لغات نزدیک slam

پیشنهاد بهبود معانی