امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slicing

American: sˈlaɪsɪŋ British: ˈslaɪsɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sliced
  • شکل سوم:

    sliced
  • سوم‌شخص مفرد:

    slices

معنی

adverb B2
برش، قاچ کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slicing

  1. verb Make a clean cut through
    Synonyms: slitting, severing, cutting, splitting, shaving, sharing, segmenting, dissevering, parting, carving, gashing, cleaving, coursing
    Antonyms: uniting, combining
  2. noun A golf shot that curves to the right for a right-handed golfer
    Synonyms: slice, fade

ارجاع به لغت slicing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slicing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slicing

لغات نزدیک slicing

پیشنهاد بهبود معانی