امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slip-up

ˈslɪpʌp ˈslɪpʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
(عامیانه) لغزش، خطا، سهو، اشتباه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- This whole situation only happened because of a slip-up by the bank.
- همه‌چیز فقط به‌خاطر اشتباه بانک رخ داد.
- These figures don't make sense - have we slipped up somewhere?
- این عدد و رقم‌ها جور درنمی‌آید. نکند یک‌جا اشتباه کرده‌ایم؟
noun countable
(عامیانه) بدشانسی، بدبیاری
- We cannot afford another slip-up.
- از پس یک بدبیاری دیگر برنمی‌آییم.
- Despite a few slip-ups, we finished on time.
- با وجود چندتا بدبیاری، کار را به موقع تمام کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slip-up

  1. noun error
    Synonyms: blooper, blunder, boner, boo-boo, bungle, faux pas, flaw, glitch, goof, lapse, miscalculation, miscue, misjudgment, misstep, mistake, misunderstanding, oversight, screwup, slight, stumble, transgression

ارجاع به لغت slip-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slip-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slip-up

لغات نزدیک slip-up

پیشنهاد بهبود معانی