امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Smote

smoʊt sməʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
(زمان ماضی فعل smite )

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smote

  1. verb To bring great harm or suffering to
    Synonyms: tortured, tormented, struck, scourged, racked, plagued, curst, anguished, agonized, afflicted
  2. verb Cause physical pain or suffering in
    Synonyms: attacked, struck, belted, walloped, whacked, socked, hit, belabored, bopped, pasted, conked, visited, clipped, knocked, smacked, biffed, slapped, whopped, whammed, thwacked, destroyed, beat, defeated, dashed, smashed, afflicted, clobbered, slugged, slogged, chastised, slammed, chastened, popped, buffeted, blasted, clouted, caught, bashed

ارجاع به لغت smote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smote

لغات نزدیک smote

پیشنهاد بهبود معانی