امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Smutty

    ˈsmʌti ˈsmʌti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    با سیاهک آلوده شده، با دوده لکه‌دار شده، شبیه دوده، دوده‌زده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - smutty jokes
    - شوخی‌های قبیح
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد smutty

    1. adjective obscene, vulgar
      Synonyms: bawdy, blue, coarse, crude, dirty, filthy, foul, immoral, improper, indecent, indelicate, lewd, nasty, off-color, pornographic, prurient, racy, raunchy, raw, risqué, rough, salacious, salty, scatological, suggestive, X-rated
      Antonyms: clean, decent, moral

    ارجاع به لغت smutty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «smutty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smutty

    لغات نزدیک smutty

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی