امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Snaffle

ˈsnæfl ˈsnæfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
(در بریتانیا، محاوره) چپو کردن، غارت کردن، (شخص) قُر زدن، به تور زدن، تور کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
(اسب) دهنه، آب‌خوره
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد snaffle

  1. verb Get hold of or seize quickly and easily
    Synonyms: snap-up, grab
  2. noun A simple jointed bit for a horse; without a curb
    Synonyms: snaffle bit
  3. noun An instrument or means of restraining
    Synonyms: restraint, bit, brake, bridle, leash

ارجاع به لغت snaffle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «snaffle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/snaffle

لغات نزدیک snaffle

پیشنهاد بهبود معانی