گذشتهی ساده:
soakedشکل سوم:
soakedسوم شخص مفرد:
soaksوجه وصفی حال:
soakingsoak into (or through) something
در چیزی نفوذ کردن و از آن رد شدن، نشت کردن
(با خیساندن) زدودن یا پاک کردن یا کندن
در آشامیدن، به خود کشیدن، جذب کردن
مغروق درچیزی، اشباع از چیزی، مملو از چیزی، سرشار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «soak» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soak