امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Soldiering

ˈsoʊldʒərɪŋ ˈsəʊldʒərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

سربازی، زندگی سربازی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soldiering

  1. noun Skills that are required for the life of soldier
    Synonyms: soldiership
  2. noun The evasion of work or duty
    Synonyms: shirking, slacking, goofing-off, goldbricking

ارجاع به لغت soldiering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soldiering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soldiering

لغات نزدیک soldiering

پیشنهاد بهبود معانی