معنی solemnly به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsɑːləmli ˈsɒləmli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

خیلی جدی، با جدیت، با حالت رسمی، با حالت سنگین، موقرانه، با هیبت، با متانت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- She nodded solemnly at the news of his departure.

- با خبر رفتن او با جدیت سر تکان داد.

- The judge spoke solemnly as he delivered the verdict.

- قاضی هنگام صدور حکم با حالت رسمی صحبت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت solemnly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «solemnly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/solemnly

لغات نزدیک solemnly

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند