گذشتهی ساده:
sortedشکل سوم:
sortedسومشخص مفرد:
sortsوجه وصفی حال:
sortingشکل جمع:
sortsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
باری بههرجهت، هرطوری شده (ولی نه بهطور دلخواه)، یکجوری
از نوع نامرغوب، پست، بنجل
1- انواع و اقسام، گونههای مختلف، جورهای گوناگون 2- نوع نامرغوب یا پست
1- خلق تنگ، بدخلق، عصبانی 2- کمی ناخوش، دارای کسالت 3- بیدلودماغ، بیحوصله
کمی، تا اندازهای، نسبتا، تقریبا
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sort» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sort