امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spleen

spliːn spliːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کالبدشناسی طحال، اسپرز، جسارت، خشمناک کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spleen

  1. noun A tendency to become angry or irritable
    Synonyms: irascibility, irascibleness, temper, temperament, tetchiness, dander, short fuse
  2. noun A large dark-red oval organ on the left side of the body between the stomach and the diaphragm; produces cells involved in immune responses
    Synonyms: anger, resentment, lien, hatred, wrath, caprice, venom, choler, depression, dislike, irascibility, grudge, hate, hostility, ire, malice, melancholy, milt, short-temper, rancor, spite, whim, quick temper

ارجاع به لغت spleen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spleen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spleen

لغات نزدیک spleen

پیشنهاد بهبود معانی