امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Squall

skwɒːl skwɔːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
طوفانی شدن (به‌طور معمول همراه باران یا برف)، باد بی‌سابقه و شدید، باد، بوران، طوفان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squall

  1. verb utter a sudden loud cry
    Synonyms:
    cry shout yell scream call holler whine whimper hollo shout-out
  1. verb make high-pitched, whiney noises
    Synonyms:
    wawl waul
  1. noun
    Synonyms:
    wind storm blow blast gush gust gale windstorm commotion disturbance trouble tempest shower flurry bluster bawl shriek squawk brief gale restricted storm

ارجاع به لغت squall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squall

لغات نزدیک squall

پیشنهاد بهبود معانی