امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Squeaky-clean

    ˈskwiːkiˈkliːn ˈskwiːkikliːn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective informal
    کاملاً تمیز، کاملاً پاک، کاملاً بی‌عیب، مثل دسته‌ی گل، بی‌کم‌وکاست، بی‌کم‌وکسر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - I love the squeaky-clean feel of my hair after I've washed it.
    - عاشق حس تمیزی بی‌مانند موهایم پس از شستن اون‌ها هستم.
    - a squeaky-clean kitchen
    - آشپزخانه‌ای مثل دسته‌ی گل
    adjective informal
    درستکار، کاملاً عاری از هرگونه آلودگی اخلاقی
    - The squeaky-clean journalist was praised for her unbiased reporting.
    - این روزنامه‌نگار درستکار به دلیل گزارش‌های بی‌طرفانه‌اش مورد ستایش قرار گرفت.
    - a squeaky-clean reputation
    - آوازه‌ای عاری از هرگونه آلودگی اخلاقی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد squeaky-clean

    1. adjective full of integrity
      Synonyms: above suspicion, beyond reproach, blameless, ethical, faultless, highly respectable, honest, immaculate, innocent, irreproachable, reputable, spotless, stainless, unblemished, uncorrupt, unimpeachable, upstanding, virtuous

    ارجاع به لغت squeaky-clean

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «squeaky-clean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squeaky-clean

    لغات نزدیک squeaky-clean

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی