امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Squirrel

ˈskwɜːrəl ˈskwɪrəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    squirrels

معنی

noun countable
جانورشناسی موش خرما، سنجاب یا خز موش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squirrel

  1. verb To store up (supplies or money), usually well beyond one's needs.
    Synonyms: Also used with away: hoard, stockpile, treasure, stash

ارجاع به لغت squirrel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squirrel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squirrel

لغات نزدیک squirrel

پیشنهاد بهبود معانی