امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Squirt

skwɜːrt skwɜːt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
آب دزدک، آب پران، فواره کوچک، آدم بی‌شرم، اسهال، آب را به‌صورت فواره بیرون دادن، پراندن، تندروان شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a squirt gun
- تپانچه‌ی آب دزدکی
- Peyman splashed me with a squirt.
- پیمان با آب دزدک به من آب پاشید.
- The boys squirted water at each other.
- پسرها (با آب دزدک) به هم آب پراندند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد squirt

  1. verb squeeze out liquid
    Synonyms: eject, emit, flow, jet, pour, spatter, spit, splash, splur, spray, sprinkle, spritz, spurt, stream, surge

ارجاع به لغت squirt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «squirt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/squirt

لغات نزدیک squirt

پیشنهاد بهبود معانی