گذشتهی ساده:
stackedشکل سوم:
stackedسومشخص مفرد:
stacksوجه وصفی حال:
stackingشکل جمع:
stacksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روی هم انباشتن، جمع کردن، گرد آوردن
مقایسه کردن
1- ورق جور کردن (بهطور تقلبآمیز) 2- قرار و مدار سری گذاشتن، گاوبندی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stack» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stack