امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stagnant

ˈstæɡnənt ˈstæɡnənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more stagnant
  • صفت عالی:

    most stagnant

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌حرکت، راکد، ایستا، کساد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- stagnant water
- آب راکد، لشاب، خفتاب
- stagnant business
- کاسبی کساد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stagnant

  1. adjective motionless, dirty
    Synonyms: brackish, dead, dormant, filthy, foul, idle, immobile, inactive, inert, lifeless, listless, passive, putrid, quiet, sluggish, stale, standing, static, stationary, still, unmoving
    Antonyms: moving

ارجاع به لغت stagnant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stagnant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stagnant

لغات نزدیک stagnant

پیشنهاد بهبود معانی