امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Stance

    stæns stɑːns
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      stances

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable C2
    نظر، عقیده، اعتقاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun countable
    وضع، حالت، طرز ایستادن
    - the crouching stance of a boxer
    - حالت خیز‌برداشته‌ی بوکسور
    - a belligerent political stance
    - موضع سیاسی ستیز‌گرایانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد stance

    1. noun position, posture
      Synonyms: attitude, bearing, carriage, color, deportment, posture, say-so, slant, stand, standpoint, viewpoint

    ارجاع به لغت stance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «stance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stance

    لغات نزدیک stance

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند