امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stanchion

ˈstæntʃn ˈstæntʃən / / ˈstɑːn-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    stanchions

معنی

پایه، تیر، میل، شمع، حائل، نگه‌دار، سایبان یا چادر جلو مغازه، مهار یا محدودکردن، تیردار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stanchion

  1. noun A relatively long, stout bar
    Synonyms: beam, brace, stay, bolster, prop, support, framework, pole, post, upright

ارجاع به لغت stanchion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stanchion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stanchion

لغات نزدیک stanchion

پیشنهاد بهبود معانی