معنی step-in به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

American: ˈstepɪn British: stepɪn

معنی‌ها

noun adjective

(لباس) یک تکه، آسان‌پوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective noun

(قدیمی - جمع) شلوار کوتاه زنانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد step-in

verb Become involved

Synonyms: come in, arrive, intervene, substitute, be invited in, interfere, deputize, interpose, deputise

Antonyms: leave, abandon, wash hands
noun Short underpants for women or children (usually used in the plural)

Synonyms: pantie, panty, scanty

ارجاع به لغت step-in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «step-in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/step-in

لغات نزدیک step-in

- step wise
- step-down
- step-in
- step-up
- stepbrother

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند