گذشتهی ساده:
strainedشکل سوم:
strainedسومشخص مفرد:
strainsوجه وصفی حال:
strainingشکل جمع:
strainsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
strain something off (from something)
با پالودن یا صافی کردن چیزی را (از چیز دیگر) جدا کردن
strain to one's bosom (or heart)
تنگ در آغوش گرفتن، به سینه فشردن
با سعی افراطی و نمایان در مؤثرسازی چیزی کوشیدن
ناآرام بودن، ناشکیبایی کردن
(عامیانه) برای کسب آزادی بیشتر تقلا کردن، برای پاره کردن مهار خود کوشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strain» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strain