امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stricture

ˈstrɪktʃər ˈstrɪktʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
خشونت، سختگیری، باریک‌بینی، جراحت، تنگی، ضیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stricture

  1. noun Censure
    Synonyms: criticism, obloquy, rebuke
  2. noun Constriction
    Synonyms: check, restraint, tightness, choking, strangulation, circumscription, constraint, squeezing, cramp, astringency, curb, binding, inhibition, stenosis, control, limit, contraction, limitation, compression, shrinking, restriction, trammel
  3. noun A becoming narrow or narrower
    Synonyms: constriction

ارجاع به لغت stricture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stricture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stricture

لغات نزدیک stricture

پیشنهاد بهبود معانی