امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Strop

strɑːp strɒp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
تسمه، طناب کوتاه، چرم تیغ تیزکن، به چرم کشیدن و تیزکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strop

  1. verb To make keen
    Synonyms: strap, grind, hone

ارجاع به لغت strop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strop

لغات نزدیک strop

پیشنهاد بهبود معانی