امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Studious

ˈstuːdiəs ˈstjuːdiəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more studious
  • صفت عالی:

    most studious

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
درس‌خوان، کتاب‌خوان، اهل مطالعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a studious student
- دانش‌آموز درس‌خوان
- My studious roommate
- هم‌اتاقی کتاب‌خوان من
adjective
دقیق، حواس‌جمع، مراقب
- She was known for her studious approach to solving complex math problems.
- او به‌دلیل رویکرد دقیقش در حل مسائل پیچیده‌ی ریاضی شناخته شده بود.
- The studious librarian ensured that every book was properly cataloged.
- کتابدار دقیق اطمینان حاصل کرد که هر کتاب به‌درستی فهرست‌نویسی شده است.
adjective
(در تصمیم) ساعی، کوشا، جدی، تلاشگر، زحمت‌کش
- a studious effort
- تلاش جدی
- He was known for his studious dedication to his work.
- او به‌خاطر تعهد جدی‌ای که به کارش داشت، معروف بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد studious

  1. adjective scholarly, attentive
    Synonyms: academic, assiduous, bookish, bookworm, busy, careful, contemplative, diligent, eager, earnest, grubbing, hard-working, industrious, intellectual, learned, lettered, meditative, reflective, sedulous, serious, thoughtful, well-informed, well-read
    Antonyms: ignorant, inattentive, lazy, unscholarly

لغات هم‌خانواده studious

ارجاع به لغت studious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «studious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/studious

لغات نزدیک studious

پیشنهاد بهبود معانی