امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stunted

ˈstʌntɪd ˈstʌntɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    stunts
  • وجه وصفی حال:

    stunting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
از رشد باز مانده، رشد نیافته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- A few stunted trees were the only vegetation visible.
- تنها گیاهانی که به چشم می‌خورد تعداد اندکی درخت رشدنکرده بود.
- children with stunted growth
- بچه‌های از رشد باز مانده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stunted

  1. adjective kept from growing
    Synonyms: bantam, diminutive, dwarf, dwarfed, dwarfish, half-pint, little, measly, mite, peanut, peewee, pint-sized, runted, runtish, runty, scrub, short, shot, shrimp, small, small fry, tiny, undergrown, undersized, wee, yea big, yea high
    Antonyms: developing, growing

ارجاع به لغت stunted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stunted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stunted

لغات نزدیک stunted

پیشنهاد بهبود معانی