امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Stupefied

ˈstuːpəfaɪd ˈstjuːpɪfaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    stupefies
  • وجه وصفی حال:

    stupefying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گیج‌وویج، مات‌ومبهوت، گیج، سردرگم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Stupefied by tiredness, she just sat in front of the fire.
- از آن‌جا که از خستگی گیج‌ شده بود، روبروی آتش نشست.
- We sat there stupefied.
- مات‌ومبهوت آن‌جا نشستیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stupefied

  1. adjective dazed
    Synonyms: amazed, astonished, astounded, bewildered, blown away, bowled over, breathless, confounded, confused, dismayed, dumbfounded, flabbergasted, floored, frozen, numb, overcome, overwhelmed, puzzled, shocked, speechless, startled, stumped, stunned, surprised, taken aback

ارجاع به لغت stupefied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stupefied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stupefied

لغات نزدیک stupefied

پیشنهاد بهبود معانی