امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Suddenness

    ˈsʌdnnəs ˈsʌdnnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    ناگهانی بودن، غیرمنتظره بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The suddenness of the enemy attack caused confusion.
    - غیرمنتظره بودن حمله‌ی دشمن، آشفتگی و سردرگرمی را به دنبال داشت.
    - the suddenness of his new life in Lagos
    - ناگهانی بودن زندگی جدیدش در لاگوس [پُرجمعیت‌ترین شهر کشور نیجریه و قاره‌ی آفریقا]
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد suddenness

    1. noun The quality of happening with headlong haste or without warning
      Synonyms: abruptness, precipitateness, precipitousness, precipitance, precipitancy

    لغات هم‌خانواده suddenness

    ارجاع به لغت suddenness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «suddenness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suddenness

    لغات نزدیک suddenness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار