امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Summation

səˈmeɪʃn səˈmeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
مجموع‌یابی، مجموع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
noun
جمع‌زنی، افزایش، جمع، مقامی، خلاصه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد summation

  1. noun The act or process of adding
    Synonyms: addition, totalization
  2. noun A number or quantity obtained as a result of addition
    Synonyms: sum, aggregate, addition, sum total, amount, total, totality, tale, summary, plus
  3. noun A condensation of the essential or main points of something
    Synonyms: recapitulation, rundown, run-through, sum, summary, summing-up, wrap-up, recap
  4. noun A concluding summary (as in presenting a case before a law court)
    Synonyms: summing-up, rundown

ارجاع به لغت summation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «summation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/summation

لغات نزدیک summation

پیشنهاد بهبود معانی