معنی superfine به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈsuːpəfaɪn ˈsuːpəfaɪn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

اعلی، بسیار ظریف، دارای دانه‌های خیلی ریز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- superfine glassware

- ظروف شیشه‌ای اعلا

- superfine sugar

- شکر ریز‌دانه، شکر گچی

- superfine distinctions

- تمایزات موشکافانه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superfine

adjective Excessively delicate or refined

Synonyms: overrefined

ارجاع به لغت superfine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «superfine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superfine

لغات نزدیک superfine

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی