امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Superfluity

ˌsuːpərˈfluːət̬i ˌsuːpəˈfluːəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
زیادی، افراط، فراوانی بیش‌ازحد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد superfluity

  1. noun A condition of going or being beyond what is needed, desired, or appropriate
    Synonyms: excess, embarrassment, excessiveness, exorbitance, extravagance, extravagancy, extravagantness, overabundance, plethora, superabundance, superfluousness, surfeit
  2. noun An amount or quantity beyond what is needed, desired, or appropriate
    Synonyms: excess, surplus, plethora, abundance, fat, glut, overage, overflow, extravagance, overmuch, overplus, luxury, overrun, overabundance, overstock, overflowing, oversupply, superabundance, surplusage, superfluous, surplusage. superabundance, embarrassment

ارجاع به لغت superfluity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «superfluity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/superfluity

لغات نزدیک superfluity

پیشنهاد بهبود معانی