معنی suprasystem به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

اَبَرسیستم، فراسیستم، فوق‌سیستم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The suprasystem of governance includes multiple layers of authority.

- ابرسیستم حاکمیت شامل لایه‌های متعددی از اختیارات است.

- His theory proposes that human behavior is influenced by a suprasystem of social interactions.

- نظریه‌ی او بیان می‌دارد که رفتار انسان تحت‌تأثیر سیستم فوق‌العاده‌ای از تعاملات اجتماعی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suprasystem

noun larger systems that encompass and influence smaller systems within them

ارجاع به لغت suprasystem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «suprasystem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suprasystem

لغات نزدیک suprasystem

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی