امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sure-footed

    ˈʃʊrˌfʊt̬ɪd ˌʃɔːˈfʊtɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: surefooted

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    خوش‌پا، ثابت‌قدم، دارای پاهای محکم، دارای قدم‌های محکم (که می‌تواند به‌راحتی روی زمین ناهموار راه برود بدون اینکه زمین بخورد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The sure-footed hiker was able to traverse the rocky trail with ease.
    - کوهنورد خوش‌پا توانست مسیر صخره‌ای را به‌راحتی طی کند.
    - The surefooted goat confidently climbed the steep cliff.
    - بز دارای پاهای محکم با اطمینان از صخره‌ی شیب‌دار بالا رفت.
    adjective
    دارای اعتمادبه‌نفس، مصمم، قاطع
    - The sure-footed detective quickly assessed the crime scene and made accurate deductions.
    - کارآگاه قاطع صحنه‌ی جنایت را به‌سرعت ارزیابی کرد و استنباطات دقیقی انجام داد.
    - The surefooted driver skillfully maneuvered through the crowded city streets.
    - راننده دارای اعتمادبه‌نفس در خیابان‌های شلوغ شهر به‌طرز ماهرانه‌ای ماشین را حرکت می‌داد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sure-footed

    1. adjective Not liable to error in judgment or action; - Walter Lippman; - Michiko Kakutani
      Synonyms: surefooted, footsure, confident

    ارجاع به لغت sure-footed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sure-footed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sure-footed

    لغات نزدیک sure-footed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل