امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Surround

səˈraʊnd səˈraʊnd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    surrounded
  • شکل سوم:

    surrounded
  • سوم‌شخص مفرد:

    surrounds
  • وجه وصفی حال:

    surrounding

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
فرا گرفتن، محاصره کردن، احاطه کردن، دوره کردن، در میان گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Police surrounded the house.
- پلیس خانه را محاصره کرد.
- A high wall surrounds the city.
- دیوار بلندی شهر را درمیان می‌گیرد.
- He was surrounded by evil friends.
- دوستان بد دور او را گرفتند.
- A pine forest surrounds the cottage.
- جنگل درختان کاج کلبه را در برگرفته است.
noun countable
پیرامون، دورتادور، اطراف، سراسر، سرتاسر
- The surround of the concert venue was filled with excited fans.
- اطراف محل کنسرت پر از طرفداران هیجان‌زده بود.
- The high walls provided a secure surround for the castle.
- دیوارهای بلند پیرامونی امن برای قصر ایجاد کرده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد surround

  1. verb enclose, encircle something
    Synonyms:
    circle close in surround compass encapsulate environ circumscribe confine limit hem in besiege beleaguer blockade invest circumvent skirt envelop inundate gird girdle beset lay siege to box in fence in shut in bound border edge fringe margin outline rim ring round verge go around loop enclave
    Antonyms:
    free release let go

لغات هم‌خانواده surround

  • verb - transitive
    surround

ارجاع به لغت surround

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «surround» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/surround

لغات نزدیک surround

پیشنهاد بهبود معانی