معنی susceptibility به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

səˌseptəˈbɪləti səˌseptəˈbɪləti

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

حساسیت، آسیب‌پذیری، فروگیری، استعداد، آمادگی، قابلیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- the susceptibility of some people to some diseases

- مستعد بودن برخی از مردم نسبت به ابتلا به برخی از بیماری‌ها

- the susceptibility of this city to submarine attacks

- آسیب‌پذیری این شهر در مقابل حمله‌ی زیر‌دریایی‌ها

- You should not do anything to offend the susceptibilities of the natives.

- شما نباید اقدامی بکنید که موجب حساسیت بومیان بشود.

noun uncountable

فیزیک پذیرفتاری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد susceptibility

noun The condition of being laid open to something undesirable or injurious

Synonyms: exposure, liability, openness, susceptibleness, vulnerability, vulnerableness
noun The state of being susceptible; easily affected

Synonyms: susceptivity, awareness, susceptibleness, perceptivity

Antonyms: unsusceptibility

ارجاع به لغت susceptibility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «susceptibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/susceptibility

لغات نزدیک susceptibility

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند