امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Suspected

səˈspektɪd səˈspektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    suspects
  • وجه وصفی حال:

    suspecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
احتمالی، مشکوک، در مظان اتهام، انگاشتی، مفروض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was taken to hospital after a suspected heart attack.
- او پس از حمله‌ی قلبی احتمالی به بیمارستان منتقل شد.
- The suspected drug dealer was taken in for questioning.
- فروشنده‌ی مواد مخدر که در مظان اتهام بود؛ به‌منظورِ بازجویی به اداره‌ی پلیس منتقل شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suspected

  1. adjective Believed likely
    Synonyms: doubtful, imagined, fancied
    Antonyms: unsuspected
  2. verb Distrust; guess
    Synonyms: presumed, mistrusted, surmised, doubted, distrusted, speculated
    Antonyms: trusted, known
  3. verb Imagine to be the case or true or probable
    Synonyms: distrusted, doubted, mistrusted, surmised, wondered, understood, thought, theorized, supposed, questioned, presumed, imagined, disbelieved, guessed, discredited, conjectured, believed

لغات هم‌خانواده suspected

ارجاع به لغت suspected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suspected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suspected

لغات نزدیک suspected

پیشنهاد بهبود معانی