امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Swaddle

ˈswɑːdl ˈswɒdl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    swaddled
  • شکل سوم:

    swaddled
  • سوم‌شخص مفرد:

    swaddles
  • وجه وصفی حال:

    swaddling

معنی

noun verb - transitive
قنداق کردن، در قنداق پیچیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swaddle

  1. verb Wrap in swaddling clothes
    Synonyms: swathe, wrap, bandage, enwrap, bind, restrain, restrict, sheathe, warp
  2. verb To cover completely and closely, as with clothing or bandages
    Synonyms: enfold, envelop, enwrap, infold, invest, roll, swathe, wrap, wrap-up

ارجاع به لغت swaddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swaddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swaddle

لغات نزدیک swaddle

پیشنهاد بهبود معانی